دریافت رایگان کد تخفیف علی بابا و... در تخفیف هات
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۷۶۵۷۲۷
بلیط هواپیما علی بابا
سفری با خیال راحت شایسته هر فردی است. در واقع اگر شخصی قصد سفر کردن به هر کجا را دارد هیچ فرقی نمیکند به چه مقصدی است، این حق هر فردی است که سفری با کیفیت، آسان و مطمئن را تجربه کند.
سایتهای بسیار زیادی در زمینه فروش و رزرو بلیط فعالیت میکنند اما یکی از معروفترین سایت هایی که رتبه یک در فروش بلیطهای مختلف را دارد، سایت اینترنتی علی بابا است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تلاش این تیم این است که سفری خاطره انگیز و به یاد ماندنی برای هموطنان خود به ارمغان بیاورند. در حقیقت امروزه با بالا رفتن هزینهها سفر کردن در کنار آسان بودن باید به صرفه و مطمئن هم باشد که همه این ویژگیها در سایت اینترنتی علی بابا گنجانده شده است.
سایت علی بابا معتبرترین و بزرگترین سایت خرید بلیط هواپیما علی بابا، بلیط قطار و اوتوبوس در کشور ایران است که از سال 93 فعالیت خود را در زمینه فروش بلیط به صورت اینترنتی آغاز کرد. در واقع آژانس مسافرتی علی بابا معتبرترین و با سابقهترین سایت خرید بلیط هواپیما، قطار و اوتوبوس است که با توجه به قیمتهای پایین بلیطهایش سفری لذت بخش را برای هموطنان فراهم میکند.
با سایت اینترنتی علی بابا دیگر خرید بلیطهای هواپیمایی یا قطار و اتوبوس، برنامهریزی برای سفر، رزرو هتل در بهترین مکانها کاری سخت و هزینهبر نیست بلکه آژانس مسافرتی علی بابا یک سامانه لذتبخش و کم هزینه برای سفر است.
کد تخفیف علی بابا
داشتن سفری آسان، راحت و کم هزینه برای هر فردی لذتبخش است. همه افراد به مراجعه به سایت علی بابا میتوانند برای تمام تورهای مسافرتی، تهیه بلیط قطار، اتوبوس، هواپیما را به آسانی تهیه کنند. این سایت اینترنتی تخفیفهای ویژه به صورت دورهای را برای بلیطهای خود در نظر میگیرد تا هزینه سفر را کاهش دهد.
با عضو شدن در شبکههای اجتماعی تخفیف هات مانند تلگرام و اینستاگرام یا بازدید از سایت تخفیف هات به صورت روزانه میتوان انواع کد تخفیف علی بابا را دریافت کرد و تمام امکانات مورد نیاز خود از جمله تورهای مسافرتی به سراسر دنیا را با تخفیفهای باور نکردنی از سایت تخفیف هات دریافت کرد.
بلیط استخر پول تیکت
سایت اینترنتی پول تیکت به عنوان اولین سایت اینترنتی رزرو بلیط استخر و پارکهای آبی، فعالیت خود را از سال 1394 در شهر تهران شروع کرد. با استفاده از سایت پول تیکت همه افراد به خصوص جوانان و نوجوانان میتوانند در هر نقطه شهر که باشند با چند کلیک ساده در گوشی و لپ تاپ خود به انواع استخر و پارکهای آبی خود دسترسی پیدا کرده و بعد از دیدن عکس و قیمت استخر مورد نظر خود بلیط آن را خریداری یا رزرو کنند.
امروزه با وجود استخرهای بیشماری که در سطح شهر در حال انجام کارهای خود هستند انتخاب یک استخر خوب از بین این تعداد استخر شاید کاری سخت و دشوار به نظر برسد اما با مشاهده نظرات بقیه کاربرانی که از آن استخر استفاده کردهاند به راحتی میتوان استخر مورد نظر خود را به صورت آنلاین انتخاب و خریداری کرد.
کد تخفیف پول تیکت
سامانه اینترنتی پول تیکت یک مرجع عالی برای بررسی، خرید یا رزرو استخرهای مختلف، پارکهای آبی، سونا و جکوزی در سراسر شهرهای ایران است. با کد تخفیف پول تیکت افراد میتوانند از استخر مورد نظر خود، ارزانتر استفاده کنند. علاقهمندان برای اینکه از کد تخفیف پول تیکت با خبر شوند میتوانید در شبکههای اجتماعی تخفیف هات عضو شوند تا روزانه از کد تخفیفهای این سامانه مطلع شوند.
سفارش آنلاین غذا از اسنپ فود
سایت اینترنتی اسنپ فود یک فرهنگ جدید براس سفارش انواع غذاهای ایرانی و فست فود است. قبل از راهاندازی اسنپ فود کسی نمیدانست که به صورت اینترنتی هم میتوان غذای خوب و با کیفیت سفارش داد اما از ابتدای سال 88 سایت اینترنتی اسنپ فود راهاندازی شد و طرفداران زیادی پیدا کرد.
اسنپ فود یک سایت فوق العاده است که سفارش اینترنتی غذا از بهترین رستورانهای تهران و ایران را برای تمامی مردم به ارمغان آورده است. تنوع غذاها در اسنپ فود شامل غذاهای سنتی، دریایی، فرنگی، گیاهی، رژیمی و حتی چینی است. قیمت این غذاها در اسنپ فود حتی از بهترین رستورانهای سطح شهر نیز پایینتر است. برای سفارش غذا از این سایت اینترنتی کافی است به سایت اسنپ فود سر زده و از رستوران دلخواه غذای مورد علاقه خود را سفارش داد و درب منزل تحویل گرفت.
کد تخفیف اسنپ فود
سایت اینترنتی اسنپ فود یک سایت اینترنتی و به صرفه برای کسانی که مشغلههای زیادی دارند و وقت کافی برای تهیه غذا ندارند و نگران کیفیت غذای خود هستند. از طریق این سایت میتوان غذای مورد علاقه خود را با کد تخفیف اسنپ فود با قیمتی ارزان سفارش داد. در حقیقت تمام غذاهای سنتی و مدرن را با کد تخفیف اسنپ فود میتوان ارزانتر، به صرفهتر و مناسبتر خریداری کرد و در زمانی کم، غذای خود را دریافت کرد.
الو پیک
امروزه با پیشرفت فناوری و زیاد شدن سرعت اینترنت افراد میتوانند کارهای خود را به آسانی انجام دهند. در دنیای پر مشغله امروزه دیگر برای حمل و جابه جایی وسایل خود نیازی به رفتن همراه با بسته نیست و به راحتی میتوان نقل و انتقال بستههای خود را به سرویس الوپیک بسپارند.
سایت اینترنتی الو پیک یکی از جدیدترین سایتهای اینترنتی برای حمل و نقل بستههای مشتریان همراه با پیک موتوری و وانت است که مرسولات را با سرعتی فوق العاده و قیمتی مناسب به مقصد مورد نظر میرساند.
با سایت اینترنتی الو پیک میتوان در هزینه و زمان خود صرفهجویی کرد. حتی این سایت اینترنتی برای دسترسی کاربران به خود ،اپلیکیشن راه اندازی کرده است که برای دسترسی آسانتر به این برنامه میتوان اپلیکیشن الو پیک را نصب کرد و در هر زمانی به آن دسترسی داشت.
کد تخفیف الو پیک
یکی از مهمترین مزایای سامانه حمل و نقل الوپیک به صورت آنلاین صرفه جویی در وقت، هزینه و ارائه خدمات به صورت شبانهروزی است و افراد با داشتن کد تخفیف الو پیک میتوانند از این سایت با تخفیفهای ویژه سرویس بگیرند. برای دریافت کد تخفیفهای الوپیک میتوان روزانه از سایت تخفیف هات دیدن کرده و کد تخفیف الوپیک را به راحتی دریافت کرد.
اسنپ تریپ
امروزه برای سفرهای داخلی و خارجی خود به وسیله اینترنت به راحتی میتوان بلیط تهیه کرد. یکی از سایتهای مطمئن برای تهیه بلیط مورد نظر، سایت اینترنتی اسنپ تریپ است. به وسیله این سایت پیدا کردن بلیط قطار و هواپیما دیگر کاری سخت و زمانبر نیست. با مراجعه به سایت اسنپ تریپ میتوان به راحتی بلیط قطار، هواپیما را در زمانی کم تهیه کرد.
بلیط هواپیما برای تمامی پروازهای داخلی و خارجی مورد نظر همراه با کد تخفیف اسنپ تریپ در این سایت برای مشتریان علاقهمند به سفر موجود است. خرید بلیط اتوبوس در این سایت نیز بسیار راحت است و مسافران از هر شرکت اتوبوسرانی که بخواهند میتوانند برای مقصد مورد نظر خود بلیط رزرو کنند.
کد تخفیف اسنپ تریپ
قیمت بلیطهای اسنپ تریپ بسیار به صرفه و مناسب است و با کد تخفیف اسنپ تریپ میتوان بلیط مورد نظر خود را ارزانتر تهیه کرد. در سایت اینترنتی اسنپ تریپ اگر در صورت خرید بلیط تهران، مشهد یا هر شهر دیگر مشکلی پیش آید، هزینه مازاد توسط اسنپ تریپ به مسافر پرداخت میشود.
ایرانسل
اپراتور ایرانسل به عنوان گستردهترین و سریعترین شبکه در کل کشور دسترسی کاربران خود را به شبکههای ارتباطی و اینترنت پر سرعت فراهم کرده است. برند ایرانسل در سال 92 در دهمین جشنواره صنعت ایران به عنوان یکی از صد برند برتر ایران شناخته شد. اپراتور ایرانسل در مدت زمان کوتاهی توانست مراحل راه اندازی و توسعه شبکه را به پایان رسانده و در شهریور 85 به صورت رسمی در شهرهای تهران، مشهد و تبریز افتتاح شد.
اینترنت رایگان ایرانسل
اپراتور ایرانسل در راستای گسترش سهم بازار و توسعه خدمات خود با دریافت پروانه ارائه سرویس اینترنت رایگان و اینترنت ثابت در 87 اسفند سرویس وایمکس را برای اولین بار در ایران ارائه داد. همچنین ایرانسل در سال 93 مجوز آزمایشی ارائه اینترنت نسل سوم و چهارم تلفن همراه را کسب کرد و شبکه نسل سوم و چهارم را در همان سال راه اندازی کرد.
علاقهمندان میتوانند با مراجعه به سایت ایرانسل از پیشنهادهای ویژهای شامل تخفیف در قیمت سیم کارت، کاهش قیمت مودم های اینترنت همراه و ثابت، اینترنت رایگان، مکالمه رایگان و جوایز متنوع دیگر بهرهمند شوند و به راحتی با دوستان و آشنایان خود در سراسر کشور بدون مشکل ارتباط برقرار کنند.
فیدیبو
وقتی شخصی خسته از سر کار برمیگردد و در ترافیک است میتواند هندزفری را در گوشهایش بگذارد و از شنیدن یکی از داستانها یا رمانهای مشهور جهان لذت ببرد. کتابهای صوتی برای راحتتر شدن کار انسانها در سال 1932 به دستور کنگره آمریکا تولید شد. امروزه خرید کتاب به صورت اینترنتی از سایتهای بسیاری قابل انجام است.
با دانلود یک کتاب صوتی خوب میتوان از زمانهای مرده خود استفاده کرد. اپلیکیشن فیدیبو یک اپلیکیشن اینترنتی برای شنیدن و دانلود کتابهای صوتی مختلف است. اپلیکیشن فیدیبو قابل نصب بر روی موبایل، تبلت و رایانه شخصی است و برای خرید اینترنتی کتاب، دانلود کتاب مورد استفاده نوجوانان و جوانان قرار میگیرد.
کد تخفیف فیدیبو
مطالعه کردن و خواندن کتاب، فعالیت با ارزشی است که موجب پیشرفت جوامع در زمینههای مختلف میشود اما بسیاری از افراد وقت گشتوگذار در فروشگاهها برای خرید کتاب را ندارند و از این اصل فراری هستند. کتاب به دلیل تاثیرات مثبت بر مغز موجب تحریک روحی و روانی شده و با فعالیت بیشتر از آلزایمر و دیگر مشکلات مغزی پیشگیری خواهد کرد.
امروزه یادگیری بسیاری از دروس دانشگاهی ساده است ولی بسیار زمانبر است به این ترتیب فروشگاههای آنلاین کتاب مانند فیدیبو وارد بازار شدند. در فروشگاه اینترنتی فیدیبو میتوان انواع کتاب الکترونیکی را با تخفیفهای ویژه خریداری کرد. فقط کافی است کد تخفیف فیدیبو را داشته و شروع به دانلود رایگان کتاب کرد. برای دریافت کد تخفیف فیدیبو میتوان در تلگرام یا اینستاگرام سایت تخفیف هات عضو شد و از کد تخفیفهای روزانه مطلع شد و در هزینههای خود نیز صرفهجویی کرد.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: اسنپ تریپ بلیط هواپیما علی بابا اسنپ فود الو پیک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۷۶۵۷۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حاجی میگفت: میتوانیم چند بار اسراییل را شخم بزنیم
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: «آن شب، شب عزیز و ویژهای بود. خبر حمله ایران به اسرائیل که به گوشمان رسید سر از پا نمیشناختیم. با رفقا تا اذان صبح دور هم جمع شدیم. از ذوق، خواب به چشم هیچ کداممان نمیآمد. یک نفر خبرها را میخواند، یک نفر تصاویر پهپادها را دنبال میکرد. یکی دیگر دست به دعا شده بود که موشکها و پهپادها به هدف اصابت کنند. یک خوشحالی و غرور که مختص ما نبود. اولین واکنشهایی که دیدم استوریهای دوستان عراقی و سوری بود. بابا میگفت یک زمانی افتخار این بود که مثلاً یک تانک اسرائیلی را بزنند. اما الان نیروهای حماس روزانه و به تنهایی حداقل ۱۰ تانک رژیم را منهدم میکنند. حاجی هم تحلیلهای فوق العادهای داشت و اکثراً با بابا همراه و همنظر بود. آن زمان هنوز ذرهای هیمنه اسرائیل در منطقه وجود داشت. با این حال بابا و حاجی آن را ناچیز میشمردند و میگفتند اگر صهیونیستها بخواهند کاری علیه ایران انجام دهند؛ ما نه فقط یک بار بلکه چند بار میتوانیم خاک اسرائیل را شخم بزنیم. من علی ایرلو به نیابت از تمام فرزندان شهدا دست دوستان سپاه را بابت رقم زدن این حماسه و دفاع مشروع میبوسم».
علی فرزند شهید «حسن ایرلو» سفیر سابق ایران در یمن است و «حاجی» لفظی است که برای رفیق قدیمی پدرش استفاده میکند. «محمدهادی حاجی رحیمی» یار چهل ساله بابای علی است که ۱۳ فروردین ماه در حمله موشکی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق به شهادت رسید. این، روایتی است از آنچه علی، از شهید حاجی رحیمی تعریف میکند. کسی که بعد از حاج حسن در حقش پدری کرده و حالا این جوان را دوباره با داغ پدر مواجه کرده است. داغی که شاید بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، قدری آرام گرفته باشد.
مثلاً میخواهی شهید شوی؟
روزهای آخر آذر ماه ۱۴۰۰ است. میخواهند «حاج حسن» را در قبر بگذارند. رسم است که یکی از پسرها داخل برود و پیکر پدر را تحویل خانه آخرت دهد. علی و بردارش یکدیگر را نگاه میکنند و به رفیق چهل ساله پدر میگویند: «حاجی میخواهی شما بروی داخل؟» خاک بر سر و صورتش نشسته و تمام مدت گریه میکند. مستاصل است؛ مدام میگوید: «حاج حسن رفت؛ من جا ماندم…»
سالهای جوانی، آن زمان که دو رفیق در یک اتاق ۵ متری زندگی میکردند؛ محمدهادی، حسن را بهتر از هر کسی میشناسد. نیمه شب در خواب هر وقت از این پهلو به آن پهلو میشود، حسن را میبیند که نماز شب میخواند. برای نماز صبح که بیدار میشود شوخی با رفیقش را شروع میکند: «خسته نمیشوی؟ مدام نماز شب میخوانی؟ مثلاً با این کارهایت میخواهی شهید شوی؟»
حالا چهل سال از رفاقتش با حسن میگذرد و باید با او وداع کند. بی چون و چرا داخل قبر میرود. انگار که بخواهد آخرین بار از رفیقش بخواهد هوایش را داشته باشد و حالا که دستش به خدا میرسد برای کم شدن روزهای دوری سفارشش را بکند.
دو سال و نیم میگذرد. روزهای میانی فروردین ۱۴۰۳ است. التماس دعاهای «حاجیرحیمی» به بار نشسته و شهید شده است، همسر تازه داغ دیده میان گریهها به همسر شهید ایرلو میگوید: «دیدی حاجی رفیق نیمه راه نبود؟ نتوانست دوام بیاورد که رفیقش رفته و او نرفته است…»
اتاقک چهار متری مربیان نظامی
رفاقت حسن و محمدهادی از سال ۵٩ شروع میشود. روزهایی که وارد سپاه میشوند و در پادگان امام حسین کنار هم قرار میگیرند. حسن، مربی آموزش سلاح و محمدهادی مربی آموزش تکنیک است. نیروهای زیر دستشان با هم تمرین میکنند و یکدیگر کمین میزنند و این طور خود را در زمینه «ضد کمین زدن» تقویت میکنند. شب و روزشان با هم است. در یک اتاق به ابعاد یک و نیم متر در سه متر که یک تختخواب دو طبقه دارد، زندگی میکنند.
ریشه رفاقتشان در این اتاقک قوطی کبریتی، جوش میخورد. تفریحشان این است که شربت «دیفنهیدارمین» که مزه شیرینی و آلبالو دارد در آب حل کنیم و با یک کیک یا بیسکوئیت بخوریم. این تمام جشن و خوشگذرانی محمدهادی و حسن میشد؛ در بهترین روزهای جوانی!
رفاقت به مرحلهای میرسد که شوخیهایشان باورنکردنی میشود. شب عروسی محمدهادی، حسن روی شیرینیها پودر گاز اشکآور میریزد و داماد وقتی میرسد میبیند مهمانان عروسی همه دارند گریه میکنند. او هم به جبران شوخی درشت رفیقش، در عقد حسن، نقشه جنگ را میآورد بین رفقا و دکور میز را به هم میزند و وسط مجلس، با رفقا جلسه بحث نظامی برگزار میکند.
هر وقت از حاجیرحیمی درباره رفاقتش با حاج حسن سوال میکنند با خنده میگوید: «خاطرات ما را خیلی نمیشود بازگو کرد.»
حزبالله مدیون دو رفیق است
سال ۶۲ حاج حسن دستور میگیرد به لبنان برود. باید از هم جدا شوند اما «حسن ایرلو» تاب دوری از رفیق را نمیآورد و میگوید: «باید باهم برویم». یک روح شدهاند در دو بدن. رفاقتی عمیق و جدایی ناپذیر که آنها را کنار هم به حزبالله میرساند؛ آنجا باید آنچه در زمینه نظامی میدانند را به نیروهای مقاومت لبنان آموزش دهند. حالا آن قدر به هم گره خوردهاند که حتی اگر قرار باشد گزارشی به «سید حسن نصرالله» برسانند باهم به دیدار او میروند.
در مراسم تشییع محمدهادی حاجیرحیمی یکی از همرزمهای لبنانش میآید کنار «علی» و میگوید: «شاید کسی نداند ولی به عقیده من و خیلیها حزبالله کل نیروها و آموزشهایش را به این دو نفر مدیون است.»
مثل سیبی که از وسط نصف شده است
«علی» فرزند کوچک حاج حسن است. گرچه بارها اسمش رفیق پدر را شنیده اما فرصت دیدار با حاجیرحیمی اولین بار سال ۹۴ دست میدهد. پسر حاج حسن که عزم اعزام شدن به سوریه داشته، یک روز همراه پدرش به پادگان میرود و آنجا با رفیق بابا روبرو میشود. «از شباهتهایی که بینشان وجود داشت خشکم زده بود. مثل یک سیب بودند که از وسط نصف شده باشد. طرز صحبت کردن، راه رفتن، حتی مدل کنایه انداختنشان هم شبیه به هم بود. شباهت لباسهای بابا و حاجیرحیمی به شکلی بود که انگار یونیفرم یک دستی پوشیده بودند؛ سلیقهشان این قدر به هم نزدیک بود. این طور که شنیدهام روزهایی که لبنان بودهاند حتی سگک کمربند و ریش گذاشتنشان هم یک شکل بوده. حتی آستین لباسشان را به اندازه یک تا میزدند. همهجوره عین هم زندگی میکردند.»
بعدها که حاج حسن به خاطر اصرارهای پسرش، چند باری به رفیقش سفارش میکند علی را به سوریه بفرستد: «کارهای علی ما را درست کن!» دفعه آخر حاجی رحیمی به رفیقش میگوید: «حاج حسن! به پدر شهدا چیزی میدهند که تو این قدر اصرار داری علی را بفرستی سوریه و شهید شود؟»
داغی که دو بار بر دلم نشست
بعد از شهادت «حسن ایرلو» ارتباط فرزندان شهید با رفیق بابایشان پررنگتر میشود. حاجی رحیمی که از قدیم به فرزندان شهدا خدمت میکرد حالا خدمت به فرزندان رفیقش را واجب میداند و هرچه میخواهند فوری برایشان فراهم میکند. گاهی وقتها میهمانان منزل خودش را رها میکند و خودش را به فرزندان رفیق شفیقش میرساند. «اگر اتفاق کوچکی برای من میافتاد، حاجی آن را میفهمید و بعدها متوجه شدم از این و آن پیگیر حالم بوده است. روز پدر بود و فرزندان حاجی در خانهاش دور هم جمع شده بودند؛ اما او به منزل ما آمد تا کنار من و خواهر و برادرم باشد و داغ پدر در روز پدر برای ما قدری آسان شود.»
«علی چرا ازدواج نمیکنی؟» این سوال را حاجیرحیمی مدام از پسر کوچک رفیقش میپرسد. علی جواب میدهد: «شرایطش نیست.» حاجی اما زیر بار نمیرود: «ازدواج کن؛ خدا کمک میکند من هم هر کاری بتوانم انجام میدهم.» آخرین مکالمهاش با علی به همین موضوع ختم میشود: «بیخیال ازدواجت نشو علی جان!»
علی میگوید: «همیشه به من میگفت من عروسیات را ببینمها! یک بار در خانهمان حرف ازدواج من مطرح شد؛ من گفتم مادرم راضی نیست؛ حاجخانم گفت نه من از خدا میخواهم! خیلی آرام گفتم ای بابا؛ توپ را انداخت در زمین من. حاجی به خنده گفت توپ نیفتاد تو زمینت توپ مستقیم خورد توی سینهات. دقیقاً شبیه بابا جواب میداد و شوخی میکرد. یک لحظه حس کردم با بابا حرف میزنم»
آرزوی قدیمی علی این بود که دست پدر را در شب عروسیاش به ازای زحماتی که برایش کشیده ببوسد. پدر پر میکشد و آرزوی بوسه بر دستان خودش را بر دل پسر جوانش میگذارد. حالا دو سال است که علی به خودش نوید میدهد دست حاجی رحیمی، رفیق گرمابه و گلستان بابا را در جشن عروسیاش خواهد بوسید. «او هم دیگر نیست. حالا من ماندهام و آرزویی که دو بار بر دلم مانده و داغی که دو بار بر دلم نشسته است.»
انگار بابا از آسمان برگشته باشد
علی میگوید: «هربار حاجی را میدیدم انگار پدرم را دیده باشم، هر بار که با او حرف میزدم انگار با پدرم حرف زده باشم. همیشه حس کنم پدرم هنوز اینجاست، نه تنها برای من بلکه برای خواهر و برادرم هم همین طور.»
همین چند ماه پیش، در روزهای اربعین، علی توی یکی از موکبهای ایرانی نشسته بود که دوستان پدر وارد شوند. بین رفقای بابا چشمش دنبال حاجی رحیمی میگردد. بالاخره دیرتر از بقیه سر و کلهاش پیدا میشود. حاجیرحیمی برای اینکه بیشتر در طریق نجف به کربلا، پیادهروی کند زودتر از بقیه، از اتوبوس پیاده میشود و برای همین دیرتر هم به موکب میرسد.
سلام و علیک گرمی بینشان رد و بدل میشود. حاجی رحیمی میگوید: «علی! اینجا آب پیدا میشود بخوریم؟» همین جمله کوتاه و سبک خاص بیان یک سوال ساده، علی را یاد بابا میاندازد: «چیزی نگفتم. رفتم آب یا شربت بیاورم که حاجی به شوخی گفت نرو! من نمیتوانم جواب پدرت را بدهم.» علی میرود شربت میورد و همین که لیوان را دست حاجی میدهد اشک مجالش نمیدهد. بغضی که از دلتنگی پدر در گلویش جا خوش کرده بود بیشتر از این تاب نمیآورد و از چشمهایش پایین میریزند. حاجی میگوید: «چرا گریه میکنی؟» علی میان گریه جواب میدهد: «یک لحظه حس کردم بابا جلوی رویم نشسته است…»
یک حرف حساب، یک تلنگر
غم نبود پدر آن قدر برای علی سنگین میشود که مجبور میشود برای آرام گرفتن، از دارو استفاده کند. موضوع که به گوش شهید حاجی رحیمی میرسد خودش را به او میرساند: «تعریف کن چه شده؟» سر درد دل علی باز میشود: «حاجی؛ الان که بابا نیست چطور به فلان موضوع رسیدگی کنم؟ فلان کار را چه کنم؟» حاجی بهت زده به علی خیره میشود: «تو پسر حاج حسنی! اما حاج حسن کجا و علی کجا! کاش شمّهای از پدرت در وجودت بود!» برق از سر علی میپرد. تا به حال حاجی را این طور ندیده است.
خجالت سراسر وجودش را میگیرد؛ با خودش میگوید: «حاجی حق دارد. اینطور انگار پدرم را ضایع کرده باشم…». علی میگوید: «اگر حاجی این حرفها را نمیزد و به جای آن حرفهایی معمولی میگفت که مثلاً نگران نباش من کنارت هستم، من همچنان به همان رویه و دور باطل ادامه میدادم. این حرف حاجی نهیب عجیبی به من زد.»
هیچکس فکرش را هم نمیکرد …
حدوداً یک ماه پیش از شهادت «حاجی»، علی به سوریه میرود و وقتی خبر میرسد حاجی وارد منطقه شده، به ساختمان «یاس» میرود تا رفیق بابا را ببیند. دیوار به دیوار سفارت جمهوری اسلامی؛ همان جایی که اسرائیل یه ماه بعد موشکبارانش کرد.
علی میگوید: «حاجی همزمان که دائماً نگاهش به تلویزیون بود و اخبار را رصد میکرد حواسش به من هم بود. زنگ زد به حسین اماناللهی و گفت نمیخواهید از مهمان من پذیرایی کنید. یک سیب و پرتقال آوردند. بعد سردار زاهدی تماس گرفت و حاجی رفت با او صحبت کند. وسط صحبتش با سردار به من اشاره میکرد که چای بخور، پرتقال پوست بگیر.»
موقع خداحافظی، حاجی به علی میگوید اگر اینجا (ساختمان یاس) امن بود تو را میآوردم پیش خودم. همان زمان کوتاهی که علی در ساختمان یاس است، حاجی مدام خداخدا میکند که اتفاقی نیفتد. حالا هم حسین اماناللهی شهید شده، هم سردار زاهدی هم حاجی. ساختمان یاس به دلیل حضور مستشاران سرآمد ایرانی همیشه در معرض خطر بود.
من شهید نمیشوم
علی در مراسم سالگرد شهید سلیمانی، حاجی را میبیند که با تلفن صحبت میکند. بعد از سلام و احوالپرسی یکی از دوستانش به او میگوید: «این آقای حاجیرحیمی شهید میشود. بیا با او یک عکس یادگاری بگیریم.» علی میرود به حاجی میگوید: «یک عکس بگیریم؟ اگر شما شهید شدید بعدش بگوییم ما با شهید فلانی عکس داریم.» حاجی جواب میدهد: «نه آقا! من شهید نمیشوم.» علی میخندد و زیرکانه قول شفاعت میگیرد: «حاجی! ولی اگر شهید شدید قول بدهید من را هم شفاعت کنید.»
حاجیرحیمی دستش را دور گردن علی میاندازد: «اگر شهید شوم؛ بعد از اینکه ۱۲۰ سال عمر کردی تو را هم شفاعت میکنم و با خودم میبرم.» تمام دلخوشی علی حالا که دو بار درد یتیمی را چشیده همین قول حاجی شده است.
کد خبر 6090155